ب

یه دلیل انجام نداده شرط ها معرفی بی معرفی 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

همایت از میراکلس ❤️

همایت از میراکلس ❤️

سلام سلام بعضی از شما ها و بلاگ جدید منو دید و از اون ممنونم

من به زودی میخواهم پارت ۱ رو بزارم 

اما اگر میخواهید پارت ۱ رو بخونید ۲ شرط داره

به وبلاگ میراکلس برید و پارت اول اشتباه جبران ناپذیر نظر خوبی بدید و لایکش هم کنید در صورتی که این کار ها انجام بشه من پارت اول رو میزارم 

و برای اینکه انگیزه ای برای خواندن پارت های من داشته باشید و شرط هارو انجام بدید من معرفی رو همین امروز می‌زارم❤️

 

همایت از میراکلس یا دتون نره

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

بخاطر بی تی اس❤️💜

من خودم دوست دارم این داستان زود تموم میشد 

ولی شما نه نظر میدید که کی به کی برسه و نه کاری میکنید و این منو ناراحت می‌کنه خودتون نویسنده هستید و میدونید که چغدر سخته که این همه وقت بزاری و برای کسانی داستان بنویس و اونا فقط بخونن 

پس من همینجا این داستان را متوقف میکنم و دیگه ادامه نمی‌دم چون این داستان منو ناراحت میکنه  که درباره بی تی اس داستان می‌نویسم و واردش زندگی شخصی خودشون میشم و امیدوارم منو بخاطر اینکه این داستان مسخره رو نوشتم و به قول یکتون کوک رو بد کردم من رو ببخشم من متوجه شدم با این چیزای که دارم می‌نویسم دارم به اونا آسیب میزنم و اونا منو به عنوان آرمی نمی‌بینم

متاسفم اما من تمام چیزای که تا الان نوشتم رو پاک میکنم که شاید گناهم پاک بشه 

و در این وبلاگ کارای از بی تی اس رو میزارم 

و در وبلاگ جدیدم داستان های می‌سازم که راجب هیچ ایدلی نباشه که نه من احساس گناه کنم نه اونا آسیب ببنین

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

مهم

مهم

لطفاً توی نظرات بهم اطلاع بدید که آت به کوک برسه یا نه یا کی به کی برسه اگه شما نظر ندید این داستان نصفه میمونه پس زود نظر بدید

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

فیک کوک سرنوشت پارت ۲۳

فیک کوک سرنوشت پارت ۲۳

 

که گفتم

+تهیونگگگگ. برگش سمت سریع رفتم و یه بوسه رو لپش گذاشتم و خیلی زود رفتم داخل عمارت 

از بان تهیونگ 

خیلی بلند صدام کرد برگشتم سمتش که امد لبپم بوس کرد و سریع فرار کرد خدا یه نفر چقدر می‌تونه کیوت باشه

از زبان ات

سریع رفتم تو اتاقم ساعت رو نگاه کردم ۳ بود ساعتم رو برای ساعت ۵ سر زنگ گذاشتم و گرفتم خوابیدم

چند دقیقه بعد 

باصدای زنگ بلند شدم رفتم حموم کارای لازم رو انجام دادم آمدم بیرون موهام رو خشک کردم ساعت ۵:۱۰ هنوز وقت دارم رفتم یه نودل برداشتم و درست کردم خوردم ساعت رو نگاه کردم دیدم ساعت ۵:۳۰ هست سریع رفتم تو اتاقم و لباسم رو پوشیدم و کفش رو پاک کردم رفتم سر میز و آرایش کمی در هد کمی پنکیک و تینت صورتی زدم موهام رو باز گذاشتم ساعت رو نگاه کردم ولی نه ساعت ۵:۵۷هست سریع از پله ها پایین رفتم و از عمارت رفتم کهدیپم تهیونگ از ماشین پیاده شد

#دقیقا سر موقع حالا بیا سوار 

+اوکی . سوار شدم 

+حالا کجا میریم 

#نترس جای بدی نمیبرمت 

+امیدوارم  به پنجره تکیه دادم و داشتم بیرون رو نگاه میکردم که خواب برد 

کمی بعد

با تکون دادن کسی از خواب بیدار شدم و گفتم بله کیه ساعت چنده 

#باخنده منم تهیونگ رسیدیم ساعت ۷هست 

+چی یعنی ما یه ساعت توی راه بودیم 

#والا من از کی دارنم صدات میکنم 

+پشمام حالا اینجا کجاست 

#از ماشین پیاده شو تا بهت بگم 

+اوکی از ماشین پیاده شدم 

#حالا برو اون پاین ,و سریع از اونجا دور شد 

+آنها هیییی تهیونگ اهااا بزار ببینیم چی آنجا هست رفتم پاین ؛چیزی که می‌دیدم رو نمی‌تونستم باور کنم ... 

 

امیدوارم این برای جبران کافی باشه ولی اگه چیزی بود که میتونم باهاش جبران کنم حتماً بگو ❤️😚 و این پارت رو بخاطرت بدون شرط می‌زارم ❤️

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

فیک کوک سرنوشت پارت ۲۲

فیک کوک سرنوشت پارت ۲۲

 

#برو یکی رو بپوش بیا تا من نظر بدم 

+ اوکی .یکی چشمم رو گرفت رفتم توی اتاق پروف و پوشیدمش به نظرم خیلی خوب بود رفتم بیرون 

#نه نه اصلأ خوب نیست خیلی بازه 

+اما من به نظرم خیلی خوب

#من یه چیزی میدانم که میگم بده دیگه 

+اوکی ،پس خودت بیا انتخاب کن 

#باشه ،اممم آها اون عالی هست 

+مطمئن هستی 

#اره بابا تو فقط بپوش 

+اوکی.رفتم پوشیدم آمدم بیرون

#واوو این عالی هست 

+اما خیلی تنگ هست دارن خفه میشم نمیتونم راه برم 

#خوب خودت یکی انتخاب کن

+البته. داشتم دنبال یه لباس خوب می‌گشتم که یکی خیلی خوب بود رو به فروشنده گفتم: ببخشید میشه اون رو بهم بدید  

فروشنده:البته 

بهم دادش رفتم پوشیدم از این خیلی خیلی خوشم آمد رفتم بیرون به تهیونگ نشون بدم وقتی منو دید دهنش وا مونده 

+خوب شدم 

#همین عالی  

+نظر منم همین هست

#فقط میدانی من از یه چیزی میترسم 

+چی؟🧐

#از اینکه عاشقم بشی 

+کی من البته که نه برو کمتر نمک بریز نمکات تموم میشه

#البته  . رفتیم حساب کردیم رفتیم سوار ماشین شدیم و کمی جلو تر پیش یه پاساژ دیگه نگه داشت 

+حالت خوبه !

#معلومه بیا بریم داخل 

+اوکی رفتیم داخل کلی کفش بود واااوووو دهنم وامونده بود 

#برو یکی رو انتخاب کن

+باشه .داشتم همینطور به کفش های پاشنه بلند نگاه میکردم که یه کفش چشمم رو گرفت رفتم به تهیونگ نشون دادم اون خوشش آمد و حصاب کرد آمدیم بیرون سوار ماشین شدیم و به سمت عمارت رفتیم وقتی تهیونگ پیاده شد رفتم سمتش و محکم بقلش کردم 

+مرسی که اینارو برام خریدی 

#خواهش میکنم .بعد موهام رو ناز کرد

ازش جدا شدم که گفت 

#ساعت ۶ این لباسارو بپوش میخوایم بریم جای 

+باشه ممنون خدافظ

#خدافظ 

داشت سوار ماشین میشد که ....

 

عکس کفش و لباس ات رو می‌زارم 

و ممنون میشم اون قلب رو قرمزش کنی ❤️

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

M

من واقعاً متاسفم که دیروز نتونستم پستی بزارم چون مامانم گوشیم رو قایم کرده بود ولی امروز ۲پارت دیگه هم می‌زارم❤️❤️💜

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

فیک کوک سرنوشت پارت ۲۱

فیک کوک سرنوشت پارت ۲۱

 

که دیدم فقط تهیونگ هست رفتم پیشش و گفتم

+سلام. بر گشت و نگام کرد و گفت

#اوهه سلام دختر

+میگم ارباب کجاست 

#چیی چرا بهش میگی ارباب

+چون آجوما گفت اگه بهش نگو ارباب شکنجهم می‌کنه 

دیدم یهو پخش زمین شد و داره می‌خنده 

#نه بابا 🤣🤣🤣😂

+خوب حالا نگفتی کجاست 

#رفته بیرون کار داشت 

+کی ساعت ۶صبح می‌ره بیرون 

#😯😯ساعت ۶ صبح چیه الان ساعت ۸هست

+چییی 

#گوشم کر شود آها راستی میخواستم یه چیزی بهت بگم

+خوب منم باید بهت بگم

#خوب بگو 

+خوب من نمی‌دونم چرا وقتی کوک رو ناراحت میبینم منم ناراحت میشم یا وقتی اون موقع بوسیدن نمی‌خواستم دست از این کار بردارم و تپش قلبم خیلی زیاد میشه به نظرت چک شده 

#واووو تو عاشق کوک شدی

+چی نه نه فکر نکنم.

#چرا با این چیزی که تو به من گفتی عاشقش شدی 

+خیلی بد شد

#چرا

+چون مطمئنم اگر این رو بهش بگم من رو می‌کشه 

#نه بابا 

+راستی نگفتی چی میخواستی بگی

#اها بیا بریم بیرون

+از کوک اجا...

#اره بابا بیا بریم 

+اوکی اما من لباس ن..

#من برات گرفتم 

+خوب کوش 

#توی کمودت با کفش هات هست بهپوش منم بپوشم بریم 

+اوکی .رفتم توی اتاقم رفتم توی کمد دیدم یه لباس خیلی خیلی خوشگل با یه کفش پاشنه بلند بود سریع پوشیدم رفتم ماهان رو شونه کردم و باز انداختم دورم یه تینت قرمز ولی کمرنگ زدم با کمی چیز دیگه ولی خیلی کم بود ولی بازم زیبا شدم 

رفتم پاین دیدم تهیونگ پاین وایستادن و توی آینه داره خودش رو نگاه می‌کنه خیلی جذاب شده بود 

وقتی متوجه من شد برگشت همینطور خشکش زد 

+خیلی بد شدم 

#واوو دختر خیلی خیلی خوشگلی 

+ممنون .

#بیا بریم سوار ماشین شیم

+اوکی 

رفتیم سوار ماشین شدیم (چند دقیقه بعد)به یه پاساژ بزرگ رسیدیم 

#پیاده شو بریم بریم فروشگاه رو تخلیه کنیم بیایم 😉😄

+اوکی وقتی وارد شدیم کلی لباس زیبا بود 

#.....

لطفاً اون قلب رو قرمز کنید و به من انرژی بدید 

و چون من کلاس زبان میرم نمیتونم زیاد پست بزارم اما تلاشم رو میکنم و شاید امروز بتونم فقط یک پست دیگه بزارم 

ولی ساعت ۸ پست های بیشتر می‌زارم و خوشحال میشم که نظر بدید ❤️❤️💜💜

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

فیک کوک سرنوشت پارت ۲۰

فیک کوک سرنوشت پارت ۲۰

 

#ببخشید طول کشید 

_زدم روی دیکش و گفتم نه بابا داشتی حال میکردی حالا چطور بود😏😈

#خوب و تنگ 😈,تو چی ؟

_خوب بود وسینه های سفید و گنده ای داشت 

#مال منم 

_تو بوسیدیش 

#اره ولی تو از کجا می‌دونی 

_امدم بهت خبربدم  دیدم صدا های میاد و بعد همه صدا ها قع شد و صدای مالید شدن چز  درازی به داخل چیز یا کسی میامد😏

#بیشعور

_😄 راستی نگفتی چجوری بهش بگم

#اها ببین میریم  کنار دریا و توی ساحل  یه میز می‌زارم و با چرغ ورود ا ت رو مشخص میکنیم 

_همه اینا اوکی اما چجوری ات رو بیاریم ؟

#اونش با من 

از زبان ات

وقتی کوک و تهیونگ رفتم قلبم داشت میامد توی دهنم نکنه من من عاشق کوک شدم نه نه امکان ندارد ولی ولی با این احساس های که من دارم انگار همینجوریه ولی باید از یه نفر به پرسم ولی از اونجایی که کسی اینجا نیست باید از تهیونک کمک بخوام آره تنها راهم همینه 

یک ساعت بعد

غذا رو آمده کردم و میز رو چیدم کمی از غذا رو برای خودم ریختم و خوردم ایول ات چه دست پوختی داری تو دختر دیدم زنگ در خورد رفتم باز کردم دیدم کوک و تهیونگ آمدن  

#وااووو چه بوی خوبی میاد 

_اوو آره راست میگه 

+خوب دوکبوکی درست کردم با کیمچی  میخواهید براتون بریزم 

#البته 

+باشه . براشون غذا ریختم تهیونگ وقتی اولین قاشق رو خورد روبه من کرد و گفت

#ایول دختر چقدر خوبه 

_راست میگه 

+خوشحالم که خوشتون اومده فعلا شب بخیر

#شب بخیر

_شب بخیر

فردا صبح ساعت ه۸ از زبان ات

بلند شدم رفتم دستشویی و کار های لازم را انجام دادم آمدم بیرون موهام رو شونه کردم ولی باز گذاشتم کمی تینت زدم و رفتم پاین دیدم که.......

❤️💜

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲