فیک دوباره متولد شده پارت ۱۰

فیک دوباره متولد شده پارت ۱۰

 

داخل بار

سر میز نشبچسسته بودم و چ درداشتم مشروبم رو می‌خوردم که توجهم به چیزی جلب شد 

یک آگهی بود 

آگهی (سلام و عرض ادب 

         ما به کارمند جدید نیاز مندیم 

خوشحال میشویم اگر شما به جمع ما بپیوندید 

 مبلغ................)

به نظرم اینجا کار کنم من از کارم استفا دادم و الان بیکارم و حوصلمم سر می‌ره آره قبول میکنم 

رفتم سمت میزی که سفارش میگیرند 

گارسون بله بفرماید 

یویی سلام برای آگهی هنوزم هم میشه استخدام شد 

گارسون او بله اگه میخواهید استخدام بشید برید داخل اون اتاق و با مدیر صحبت کنید

رفتم داخل اتاق که نشون داده بود و با مدیر صحبت کردم و قرار شد فردا ساعت ۵ برم اونجا تا ساعت ۲صبح (۵صبح نه )

رفتم خونه بعد از عوض کردن لباسام و خوردن غذا رفتم و خوابیدم

فردا صبح ساعت ۱۱

با صدای ساعتم از خواب بیدار شدم ساعت ۱۱ بود خوبه وقت برای انجام کارام دارم 

بلند شدم و رفتم حمام 

۲۰ مین بعد 

آمدم از حمام بیرون و و لباسهای راحتی برداشتم و پوشیدم رفتم پاین داخل آشپزخانه و برای خودم دوکبوکی درست کردم و خوردم ساعت ۱ بود تصمیم گرفتم که برم فیلم ببینم و بعد ساعت ۲:۳۰ برم بیرون و غذا بخرم 

ساعت ۲:۳۰ 

مشغول فیلم دیدن بودم که دیدم ساعت ۲:۳۰هست 

تلویزیون رو خاموش کردم و رفتم آمده شدم( عکس لباسش رو میزارم )

بعد از خرید 

بلاخره خریدارم تموم شد وارد خونه شدم و رفتم سر نوبل ولو شدم ساعت ۳:۳۴ بود گوشیم رو روی ساعت ۴:۳۰ تنزیم کردم و خوابیدم 

ساعت ۳:۳۴

با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم و رفتم برای رفتمن به بار آمده شدم 

عکس لباسش برای بار رو هم میزارم 

رسیدم به بار

.................

زیاد نوشتم و الان داخل اعتکاف هستم و به زور دارم براتون می‌نویسم پس ممنون میشم شرط کم رو عملی کنید 

شرط پارت بعد 

۲ لایک 

 

 

 

 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

لطفاً دعا کنید

به چهار مرسی که شرطا رو کامل میکنید ولی من گوشیم خراب شده معلوم نیست چه اتفاقی بیوفته لطفاً دعا کنید درست بشه بعد پارتا رو بیزارم ولی لطفاً دعا کنید درست بشه 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

فیک دوباره متولد شده پارت ۱۲

فیک دوباره متولد شده پارت ۱۲

 

یک هفته بعد

یک هفته ای میشه که اینجا کار میکنم و خوب امم تقریباً راضیم .هرچی نباشه از اون کافه که مجبور بود وقتی بچه ای تولدش بود براش اواز بخونم بهتره هست .

ساعت۱۲ شب 

ساعت ۱۲ بود و کمی خسته بودم یهو یه گروه ۷ نفره رفن  داخل اتاقی نتونستم خوب قیافشون  رو ببینم و برامم مهم نیست کی بودن ولی می‌خوام همو بکنن😐🤌😈 بیخیال اصلا به من چه هووووف یویی تو که قرار نیست برای پیششون پس لطفاً خفه شو (برات برنامه ها دارم نگران نباش) که یهو ریس آمد و بهم گفت مهمون های خیلی مهم هستن و سفارشاون رو تو ببر 😉 

یویی تو ذهنش :این چی تو شک بودم. وارد فاکک چرا من ااههههه ولی مجبورم قبول کنم 

یویی :باشه 

ریس :خوبه سفارشاون 

۲ تا ویسکی 

۳ تا شامپاین 

۱ الکل با درصد  خیلی بالا.( به چها منظورم اینکه پوزش خیلی بالاس و باعث میشه طرف حسابی مست بشه )

یویی : چشم 

سفارشارو آمده کردم ریس بهم گفت رفتن تو اتاق ۸۹ هوووفففففف من میتونم رفتم در زدم گفتم 

یویی :سفارشاون رو آوردم 

بعد از ۲ مین که انگار داشتن می‌خندیدن و حرف میزدن  درو وا  کردن باورم نمیشد همون پسره و دوستاش که تو کافه بودن   یویی آروم باش 

رفتم و روی میز بزرگی که بود سفارشاون رو گذاشتم که دیدم همشون بهم خمار نگاه میکنم لعنتی دامنم خیلی کوتاه تا نصف رون پاهام معلوم بود 

سفارشا رو گذاشتم رو میز و میخواستم برم که درو بتن   و همون پسره که اون روز تو همین بار منو نجات داد منو انداخت رو پاهاش . و چیزی که جالب بود روی د.ی.ک. بزرگش افتاده بودم و دقیقاً وسطم بود 

پسره :اههه لعنتی داری بیدارش میکنی (فهمیدید  درسته 🤌🗿)

یکی از پسرا :داش با ماهم شریک شو دیگه 😫😩

پسره :فکرشم نکنید 

یویی:بزار برم عوضی 

پسره :هنوز زوده بیب 

یویی :به من نگو بی...

پسره:چشم بیب ،😏

بیاید ببریتمش 

از زبان یویی 

پسره ها فکر کنم داشت راجب کردن من حرف میزدم میخواستم برم این پسره هم همش بهم میگه بیب آمدم بگم به من نگو بیب که سیاهی مطلق 

از زبان پسره 

دختر خیلی جذابی از وقتی دیدنش می‌خوامش و بدستش میارم  رفتیم بار وقتی صداشو شنیدم که میخواد سفارش بیاره با بچه ها هماهنگ کردیم که وقتی آمد تو درو ببندیم و بیهوشش کنیم و همه چیز درست پیش رفت 

از زبان یویی 

بیدار شدم و یه عمارت  بزرگ دیدم و دستام و دهنم بسته شده بود و پسره بقلم نشسته بود 

پسره :اوه بیدار شدی 

...............

زیاد شود نه ؟

شرط  

۳لایک

۱ نظر 

دوسسستتوووننن دددددااارررممم 💜💜💜❤️❤️❤️💜❤️❤️

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

نظر بدهید

نظر بدهید

دوستان عزیز. من این جعبه کادو رو برای تولد دوستم خریدم بده یا خوبه 

محتوا دوتا شکلات خرگوشی 

۴ تا اداماس باد کنکی 

۱۰ تا از این برا درست کردن دستبند 

کمی از این ابیات. نمی‌دونم چیچیا 

۱ لاک نمازی 

جمعه ۱۰۰.۰۰۰ تومان شد خوبه یا بد 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

فیک دوباره متولد شده پارت ۱۱

 

(سلام 

از همتون به خاطر اینکه این چند روز فعالیتی نداشتم به شدت معذرت میخواهم سرم مشغول امتحانابود و از الان سعی میکنم پارت های بیشتری بزارم ❤️)

رسیدم به بار وارد شدم و رفتم تا لباس اونجا رو بپوشم یه میز ۴ تا پسر و ۲ دختر نشسته بودن و گفتن برم پیششون تا سفارش بگیرم 

یویی سفارشتون 

یکی از پسرا ۶تا شامپاین و ۶ تا ویسکی 

۲ تا دخترا  اااووو با با جنتلمن 

تو دلم به تمام این بدبختا کلی خندیدم البته تو روشونم میتونم این کارو انجام بدم ولی حوصله ندارم

رفتم و سفارشاون رو تحویل دادم 

ساعت ۱ شب 

خیلی خسته بودم آخه درک نمیکنم این مردم چه طوری میان ساعت ۱ مست کنن یا برن ۲ ساعت تو اتاق س.ک.س بکنم پپووفف تحمل کن تو میتونی 

ساعت ۲ 

اخخخیییششش خخخوونهه من دارم میام. 

بااینکه خیلی دوست داشتم بدوم و برم خونه روی اون تخت نرم و خنک و و فقط با سوتین و شورت باشم و پتوی گنده نرم رو بندازم رو خودم ولی پاهام جون نداشت که یاری کنه 

داشتم به فکر لخت خوابیدن رو تخت و اینا فکر میکردم که صدای شنیدم صدای وحشتناک و بزرگی که باعث شد بترسم 

صدای غار و غور شکمم (داش انتظار نداشتی که بگم صدای هیولای بزرگی)

وایی خداااا الان تمام رستوران بین چه کار کنم وای وای وای 

به حضار جور سختی رسیدم خونه دویدم به به سمت یخچال پریدم و هرچی دمه دستم بود رو فرو کردم داخل دهنم (ذهن های مریض😈😈🌚🤌)اخیش داشتم میموردما (من کثیفم شما پاک باشید 🗿) دویدم و رفتم سمت تخت و پریدم بغلش

میدونید من واعا میتونم با تختم ازدواج کنم (🤝)لباسام رو درآوردم و پتو رو رو خودم کشیدم و به خواب رفتم 

فردا ساعت ۳ 

بیدار شدم به ساعت نگاه کردم پشمام ساعت ۳ عجب بازم. غار غور شکمم رفتم غذا خوردم و کم کم آمده شم برم بار 

۱ هفته بعد 

............. 

اگه کم بود معذرت  و ببخشید فعالیت نداشتم 😞امیدوارم این پارت و دوست داشته باشید 😊

شرط 

۲ لایک 

۱ نظر 

دددووسستون داررررمم 

 

سسساااارررااانننگهههه ❤️❤️❤️❤️💜

 

 

 

 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

سلام

از آگوست

و بهار 

ممنونم که منو لایک کردن 

ازتون واقعا ممنونم 

ممنون میشم اگه از من حمایت کنید و به خاطر کسانی که لایکم کردن می‌خوام پارت ۱۱ رو زود تر بزارم ولی وقتی رسیدم خونه چون الان در اعتکاف هستم و پارت ۱۱ منحرفی هستش و خوب .... امیدوارم درکم کنید 

دوستون دارم ❤️❤️❤️💜💜💜

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

لباس یویی

لباس یویی

عکس لباس یویی برای بیرون رفتن. و پیدا کردن کار در بار 

خودتون یکی رو انتخاب کنید 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

فیک دوباره متولد شده پارت ۹

فیک دوباره متولد شده پارت ۹

 

پسره   او بیب من نمی‌خوام گوه بخورم ، من می‌خوام تو رو بخورم 

اداشو د آورد و رفتم دفتر مدیر و استفا دادم

من دختری نیستم که به خودم با حرف چند تا پسر fuckبخوام استفا بدم 

رفتم اتاق کارکنان و لباسام رو عوض کردم و به سمت خونه حرکت کردم 

خونه 

در باز کردم و وارد شدم رفتم و روی مبل نشستم زندگی برام خسته کننده شده 

راستی من خونه  ی یوما که باهم زندگی میکردیم رو بعد از اون اتفاق fuck نتونستم توی اون خونه زندگی کنم  

خونه ای که پر از صدای خنده های یک فرشته بود و الان اون فرشته دیگه کنارم نیست 

یوما یک فرشته بود و به زمین آمده بود ولی چون بهشت بدون اون بد بود فرشته ها اون رو دوباره به بهشت بردن 

یوما 

یوما الان داری منو میبینی ؟ یوما چرا ترکم کردی ؟ جز تو کسی رو داشتم ؟دنیا کم برام سختی ایجاد کرده بود ؟ کم درددد کشششیییدددممم ؟ ککککممم بووود. ؟

باهمین فکرا و دردهای که کشیدم خوابم برد 

۵ ساعت بعد 

از خواب با سر درد زیادی بلند شدم چشمام پف کرده بود ساعت ۱۰ بود پشمام یعنی ۴ ساعت اینجوری خوابیدم 

حوصلم سر رفته بود پس تصمیم گرفتم برم بار 

رفتم داخل اتاقک و یه اریش لایت کردم و لباسم رو عوض کردم و از خونه زدم بیرون .وسط های راه نگاه های عجیب. مردم رو روی خودم حس میکردم و این مو ضوع کمی آزارم میده پس هندزفری رو در آوردم و آهنگ رو پلی کردم 

توی بار

..........

بچه ها معذرت می‌خوام این چند روز یا ماه چیزی نذاشتم از این بعد بیشتر میزارم حمایت لطفاً

شرط پارت بعد 

۱ لایک 

 

 

 

 

 

 

 

تصمیم گرفتم برم بار 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

شب یلدا

شب یلدا داره میزرسه و ۲ برای خرید وقت دارید 

اگه پست یلدای مفید دارید درخواست بدید و بیاید بزارید 

شب یلدا تون مبارک 

براتون آرزو میکنم که اروزتون بر آورده. بشه. یه شب عالی در کنار خانواده .خنده روی لباتون باشه .

بچه ها رومانی که دارم می‌نویسم  دوباره متولد شده 

می‌دونم در خواست منحرفی بود و الان انگار بیشتر عاشقانه و غمگین هست ولی اگه با حمایت های شما پارت ۹ منحرفی داره و از اونجا شروع میشه 

 

           امید وارم لایک نظر بدید فرشته ها 

                  دوستون دارم ❤️💜

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

فیک دوباره متولد شده پارت ۸

فیک دوباره متولد شده پارت ۸

 

یک سالی از مرگ یوما میگذره و من توی این یک سال دو بار اقدام به خودکشی کردم ولی حردفه دکترا نجاتم میدادم پسس چراااا چررراا نتونستن یوما رو نجات بدن 

ایدفه میخواستم خودم رو از بالا پشتبون یه آپارتمان ۱۵ طبقه پرت کنم خوشحالشدم چون ایندفعه دیگه میمیرم میخواستم خودم رو پرت کنم  که از پشت سرم صدای شنیدم 

یوما مگه بهم قول ندادی زنده بمونی 

یویی مگه بهم قول ندادی ترکم نکنی 

یوما مگه من ترکت کردم ؟ من همیشه درون قلبتم مگه نه ؟

یویی درسته هستی ولی می‌خوام پیشم باشی 

یوما یویی بیا پایین اگه دوسم داری ،اکه دوست داری ناراحت نشم

یویی ویو

نمی‌دونم چی شد اختیار پاهام دست خودم نبود آمدن پاین 

یوما آفرین پیشی کوچولو حالا زنده بمونی و زندگی کن 

یهو رفت 

یک هفته بعد

از اون روز یک هفته میگذره تصمیم گرفتم زنده بمونم .ولی اون دختر قبلی نشدم یه یویی جدید شدم  دختری که دنیا براش بدونه رنگ و هم در درون هم در چهره خیلی سرده 

الان داخلی یه کافه کار میکنم با اینکه الافه ندارم ولی جای دیگه کار پیدا نکردم  

داشتم میرفتم برای میز ۸ سفارشون رو ببرم ۵ پسر بودن که همه به جز یکی قهوه تلخ سفارش داده بود. منم قهوه تلخ دوست دارم چون مثل زندگی تلخ هستش .اون پسری که قهوه تلخ سفارش داده بود برام آشنا بود خاطراتم رو مرور میکردم ولی بازم یادم نمیاد کی بود. بیخیال شدم رفتم سفارش هاشون رو بدم . 

یویی اینم سفارشاتون 

یکی از اون پسرا   اوه چه جذابی بدن خوبی هم داری ببینیم دوست پسر داری 

یویی  بدون هیچ گونه حسی در صورتم  انگشت فاکم رو بهش نشون داد

 پسره اوه میبینم بی ادبی میخوای ادبت کنم

پسره داشت بلند میشد که دوستاش گرفتنش. همون پسره که از نظرم آشنا بود رو به هم گفت 

پسره اهم راستی بخاطر نجات دادند توی دستوشی یک سال پیش ازم تشکر نکردی 

حالا یادم آمد این همون عوضی بود 

یویی گوه نخور عوضی جان 

.........

بچه ها نمی‌دونم پارت هشت رو دارید یا نه ولی دوباره گذاشتمش زیاد نوشتم با اینکه شنبه امتحان دارم و هیچی نخوندم و درسامم ننوشتم پس لطفاً لایک و بدید و منو درک کنید 

 

شرط پارت بعد

۳ لایک در همین پست

۱ نظر در همین پست

❤️❤️💜💜🖤🖤

 

 

 

 

 

 

 

 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

داستان

بچه ها می‌خوام فیک کوک سرنوشت رو ادامه بدم 

اگه دوست دارید ادامه بدم بهم بگید البته توی نظرات 

اگه میگید کی به کی برسه تو نظرات بگید 

 

و لطفاً انگشتان رو قلب پاین بزارید و یک انسان رو خوشحال کنید 

تشکر

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲