
که گفتم
+تهیونگگگگ. برگش سمت سریع رفتم و یه بوسه رو لپش گذاشتم و خیلی زود رفتم داخل عمارت
از بان تهیونگ
خیلی بلند صدام کرد برگشتم سمتش که امد لبپم بوس کرد و سریع فرار کرد خدا یه نفر چقدر میتونه کیوت باشه
از زبان ات
سریع رفتم تو اتاقم ساعت رو نگاه کردم ۳ بود ساعتم رو برای ساعت ۵ سر زنگ گذاشتم و گرفتم خوابیدم
چند دقیقه بعد
باصدای زنگ بلند شدم رفتم حموم کارای لازم رو انجام دادم آمدم بیرون موهام رو خشک کردم ساعت ۵:۱۰ هنوز وقت دارم رفتم یه نودل برداشتم و درست کردم خوردم ساعت رو نگاه کردم دیدم ساعت ۵:۳۰ هست سریع رفتم تو اتاقم و لباسم رو پوشیدم و کفش رو پاک کردم رفتم سر میز و آرایش کمی در هد کمی پنکیک و تینت صورتی زدم موهام رو باز گذاشتم ساعت رو نگاه کردم ولی نه ساعت ۵:۵۷هست سریع از پله ها پایین رفتم و از عمارت رفتم کهدیپم تهیونگ از ماشین پیاده شد
#دقیقا سر موقع حالا بیا سوار
+اوکی . سوار شدم
+حالا کجا میریم
#نترس جای بدی نمیبرمت
+امیدوارم به پنجره تکیه دادم و داشتم بیرون رو نگاه میکردم که خواب برد
کمی بعد
با تکون دادن کسی از خواب بیدار شدم و گفتم بله کیه ساعت چنده
#باخنده منم تهیونگ رسیدیم ساعت ۷هست
+چی یعنی ما یه ساعت توی راه بودیم
#والا من از کی دارنم صدات میکنم
+پشمام حالا اینجا کجاست
#از ماشین پیاده شو تا بهت بگم
+اوکی از ماشین پیاده شدم
#حالا برو اون پاین ,و سریع از اونجا دور شد
+آنها هیییی تهیونگ اهااا بزار ببینیم چی آنجا هست رفتم پاین ؛چیزی که میدیدم رو نمیتونستم باور کنم ...
امیدوارم این برای جبران کافی باشه ولی اگه چیزی بود که میتونم باهاش جبران کنم حتماً بگو ❤️😚 و این پارت رو بخاطرت بدون شرط میزارم ❤️