من خودم دوست دارم این داستان زود تموم میشد
ولی شما نه نظر میدید که کی به کی برسه و نه کاری میکنید و این منو ناراحت میکنه خودتون نویسنده هستید و میدونید که چغدر سخته که این همه وقت بزاری و برای کسانی داستان بنویس و اونا فقط بخونن
پس من همینجا این داستان را متوقف میکنم و دیگه ادامه نمیدم چون این داستان منو ناراحت میکنه که درباره بی تی اس داستان مینویسم و واردش زندگی شخصی خودشون میشم و امیدوارم منو بخاطر اینکه این داستان مسخره رو نوشتم و به قول یکتون کوک رو بد کردم من رو ببخشم من متوجه شدم با این چیزای که دارم مینویسم دارم به اونا آسیب میزنم و اونا منو به عنوان آرمی نمیبینم
متاسفم اما من تمام چیزای که تا الان نوشتم رو پاک میکنم که شاید گناهم پاک بشه
و در این وبلاگ کارای از بی تی اس رو میزارم
و در وبلاگ جدیدم داستان های میسازم که راجب هیچ ایدلی نباشه که نه من احساس گناه کنم نه اونا آسیب ببنین