قوانون ۶ :حق نداری بدون اجازه ارباب از عمارت بیرون بری

قوانون ۷:و مهم ترین قوانون هیچ وقت هیچ وقت بدون اجازه ارباب وارد اتاقش نشو

+امم ممنون 

&خواهش میکنم 

+ببخشید منظور از مجازات چی بود؟ 

&میندازت تو انباری بهت آب و غذا نمیده ،با شلاق میزننت و کار های که تو خوابت هم فکرشو نمیکنی 

+م ممنون 

& خواهش میکنم عزیزم 🙂 فقط من میرم اون لباس و بپوش بابا پایین آجوما و

از زبان ات آجوما رفت بیرون فکر میکنم خانم خوبی باشه ولی این کوک چه آدمی هستم شکنجه وایی وقتی اسمشم می‌شنوم مور مورم میشه بیخیال بزار لباسم بپوشم یه لباس خدمتکاری بود بازم خوب زیر خوابش نشدم لباس رو که پوشیدم رفت جلو میز آرایش و یه تینا صورتی کمرنگ زدم ، اوفف ات تو میتونی زنده بمونی از در خارج شدن و به طبقه پایین رفتم  رفتم پیش آجوما گفتم خب من چیکار کنم 

&دخترم تو برو حیاط رو تمیز کن 

+امم باشه  . رفت سمت حیاط ووواوو چه حیاط زیبای بود کلی گل‌های رنگی بود با یک تاب چوبی که کنارش دوتا درخت بود که برگهای و شکوفه های دسته های تاب رو پنهان کرده بود خیلی زیبا بود  بعد از چند ساعت حیاط به اون بزرگی رو تمیز کردم وارد سالن عمارت شدم که..... 

می‌دونم بد می‌نویسم ولی ممنون میشم نظرتون رو بهم بگید❤️