فیک دوباره متولد شده پارت ۶

فیک دوباره متولد شده پارت ۶

 

که گفتم

یویی سلام معلوم هست کجای چرا آنقدر دیر کردی نمکی نگران میشم اصلا کجا هستی داداش بزار حرف بزنه

؟سلام خانوم شما این شخص را میشناسید 

یویی بله شما 

؟ این شخص تصادف کردند و از اونجای که آخرین نفری که بهشون زنگ زدن شما بودید گفتیم بهتون اطلاع بدیم 

بوی چی تصادف الان کجاست 

؟بیمارستان۰۰۰۰۰۰۰۰ مثلاً ادرس بیمارستان

یویی ممنون 

سریع تلفن رو قطع کردم و روی لباسم یه کت پوشیدم و یه تاکسی گرفتم و رفتم آنجا وقتی رسیدم به خانومی که پشت میز بود گفتم 

یویی سلام ببخشید یوما کویلی مثلاً فامیلش کدوم اتاق هست 

؟ام بردنش اتاق عمل و ایناهم وسایلش هست 

یویی سرم رو تکون دارم و وسایلش رو گرفتم و رفتم نشستم روی صندلی منتظر بود عملش تموم بشه 

ساعت ۱شب

دکتر آمد بیرون بااینکه بدنم جون نداشت ولی بلند شدم رفتم سمتش و گفتم

یویی آقای دکتر حال یوما کویلی چطور هست 

دکتر شما همراهش هستید 

یویی بله 

دکتر ضربه بدی به سرشون خورده و متاسفانه

امید وارم خوشتون بیاد ببخشید کم بود درسامم خیلی زیاد هست و باید به اونا هم برسم ممنون که درک میکنید❤️❤️💜💜

شرط پارت بعد

۳ لایک 

۳ نظر 

 

 

 

 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

فیک درباره متولد شده پارت ۵

فیک درباره متولد شده پارت ۵

 

از زبان یوما

خیلی خیلی تحریک شدم بردمش تو اتاق و درو قفل کردم و انداختش رو تخت و خودم هم روش خیمه زدم و لباساش رو پاره کردم مال خودم رو در آوردم و انداختم اون آور بدون هیچ حرفی کردم توش صدای جیغش کل اتاق رو پر کرده بود  بیشتر تحریک میشدم در آوردم و دادم بخوره لعنتی خیلی خوب میخورد در آوردم و دیاردم دوباره توش داشتم میکوبیدم کلا یوما در حال کوبیدن هست و ما هم در این زمان میریم پیشه یویی

از زبان یویی

اون دوتا رفتم نشستم رو صندلیمون و ادامه ویسکیم رو می‌خوردم که نگاه های کسی رو روی خودم حس میکردم داشتم دنبال اون کس می‌گشتم که دیدم همون کسی که نجاتم داده بود داره بهم نگاه می‌کنه چند تا پسر دیگه هم کنارش بودن که رو پاشون دختر نشسته بود و فقط اون هیچی دختری رو پاش نداشت یکی از دوستاش رد نگاهش رو گرفت و منو دید منم سریع روم رو کردم اونور انگار داشتن چیزی بهم میگفتن اصلأ به من چه داشتم ادامه ویسکیم رو می‌خوردم که دیدم چند نفر اومدن و بقلم نشستن دیدم همونا هستن یکیشون گفت 

۱؟اوووههه جوننن چه چیزیییی

2؟نظرت چیه بریم اتاق پول خوبی بهت میدم 

داشتم بلند میشدم برم که دستم رو گرفتنو انداختم ولی اجیبش این بود که انگار روی پای کسی نشستم روم رو انوری کردم که یهو همون مرد که نجاتم داده بود رو دیدم گفت 

اوهه از اینجا زیبا تر هستی بریم اتاق

یویی لطفاً ولم کن

بدون هیچ توجی به حرفم بلندم کرد و داشتیم می‌رفتیم داخل اتاق نزدیک اتاق ها شده بودیم هر لحظه ممکن بود باکره بودنم رو از دست بدم وه. لحضه بیشتر میترسیدم دیدم یوما داره میاد پایین وقتی منو انجوری دید زود آمد پاین و یهمشت تو شکم پسر زد و منو زود گرفت و باهم دویدیم و از اونجا دور شدیم 

یوما حالت خوبه

یویی من خوبم ولی تو حالت خوبه

یوما آره بریم خونه

یویی آره 

رفتیم سوار ماشین شدیم 

چند دقیقه بعد

رسیدیم خون داشتیم پیاده می‌شدیم که گوشی. یوما زنگ خوردبعد از یه مکالمه رو به من گفت 

یوما واقعا متاسفم من یه کاری دارم باید برم ولی زود میام 

یویی اوکی مراقب باش 

یوما باش بای

یویی بای

یوما رفت رفتم داخل و لباسام رو عوض کردم رفتم داخل یخچال و بینی کاکائویی برداشتم و تلویزیون رو روشن کردم داشتم می‌خوردم و مدیدم ( کاری که من همیشه انجام میدم😁 )داشتم می‌خوردم که دیدم گوشیم زنگ خورد یوما بود جواب دادم 

مکالمه یویی و یوما 

یویی سلام عزیزم کجای

یوما سلام  ببخشید دیر شد ت چند ساعت دیگه میام 

یویی اوکی

یوما بای

یویی بای 

پایان مکالمه 

داشتم ادامه فیلم رو می دیدم 

چند ساعت بعد

چرا آنقدر طول کشید و ا هنوز نیامده دیدم گوشیم زنگ خورد یوما بود جواب داد که.............

بچه ها این پارت نمی‌دونم چرا برای شما نبود ولی دوباره داشتم و لطفاً شرط رو کامل کنید

شط  پارت بعد 

۳لایک

۲نظر  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

سوال

بچه ها من پارت ۵ رو گذاشتم و تو گوشی خودم پارت ۵ وجود داره ولی وقتی از دوستم پرسیدم گفت پارت پنج نیست می‌خوام بدونم شما پارت پنج رو دارید یا باید دوباره بنویسم

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

زندگی پر ماجرا پارت ۴

زندگی پر ماجرا پارت ۴

 

رفتیم داخل بوی الکل همه‌جا بود رفتیم نشستم یه جا و یوما چهارتا ویسکی سفارش داد تعجب کردم چرا چهارتا کارسون رفت از یوما پرسیدم 

بویی چرا چهار تا

یوما که حسابی مست بشیم

یویی و بعد 

یوما تکیه داد و گفت خوب شاید بعدش که حسابی مست شدیم بریم تو اتاق و عشق بازی کنیم

یویی عجب

یوما یه ویسکی برداشت و داشت میخورد منم یکی برداشتم وداشتم می‌خوردم به لحظه حالم بد شد به یوما گفتم زود میام اونم گفت مراقب باش

رفتم توی سرویس داشتم بخودم یکم آب میپاچیدم که یه مرد وارد دسشوی شد مست مست بود آمدم رد بشم ک دستم رو گرفت و چسبوندم به دیوار داشت لبام رو میجوید داشتم سعی میکردم فرار کنم داشت لباسامم رو در میآورد تقریبا سر سینه هام که بزرگ و قلمبه بود معلوم بود که مرده به عقب کشیده شد و مشت کسی توی صورتش قرار گرفت دیدم یه مرد زدش مرده بهم نگاه کرد بعد به نصف سینم که آمده بود بالا سریع لباسم رو درست کردم و تشکر کردم و رفتم بیرون رفتم سمت میزمون که دیدم یه دختر رو پای یوما نشسته بود خودش رو خیلی می‌مالید منم که دیدم خیلی تحریک شده بود رفتم سمتش و گفتم برو عشق کن و یه چشمک بهش زدم دختر فکر کرد دوست دخترشم و سریع از رو پاش بلندشد یوما سیع  بلندش کرد و باهم وارد اتاق شدن 

از زبان یوما ........

یکی از شرط های پارت قبل رو خدمت کامل کردم ولی چون این یکی یه شرط آسون هست لطفاً انجام بدید 

شرط پارت بعد

۲لایک 

1نظر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

لایک

بچه ها اگه میخوابد زود پارت ۴ را بزارم ۲تا لایک دیگه برسنوید 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲

دوباره متولد شده پارت ۳

دوباره متولد شده پارت ۳

 

 

(بچه ها معذرت می‌خوام یادم رفت بگم یوما پسر هست)

امروز دانشگاهم کلا تموم شد و باید دنبال کار بگردم البته با رشته‌ی من کار پیدا کردن خیلی آسون هست مهمتر اینکه امروز با یوما قراره بریم رستوران و بار خیلی زوق داشتم زود رفتم خونه دیدم یوما نیست اشکال ندارد رفتم تو اتاقم و یه نیم تنه آبی با یه شلوارک پوشیدم و رفتم پاین و برای خودم نودل درست کردم داشتم می‌خوردم که گوشیم زنگ خورد یوما بود جواب دادم

مکالمه یویی و یوما

یوما سلام عزیزم

یویی سلام کجای

یوما من خونه دوستم هستم معذرت می‌خوام بهت نگفتم

یویی اشکال ندارد

یوما برای جبران ساعت ۵ آماده باش بریم بیرون

یویی یوووهههههووووووووووو

یوما ای دختر گوشم کر شد 

یویی ممنون ممنون ممنون 

یوما خواهش پس یادت نره 

یویی نوچ 

یوما بای 

یویی بای

پایان مکالمه یوما ویویی 

الان ساعت ۱:۳۰ بود رفتم روتخت و ساعتم رو برای ساعت ۳ آماده کردم 

چند ساعت بعد 

با صدای ساعتم بلند شدم رفتم حموم کارای لازم رو کردم و آمدم بیرون موهام رو خشک کردم یه لباس خوب انتخاب کردم نشستم سر میز آرایشم و چون خوشگل بودم نیاز نبود زیادی به خودم برسم ( (و منی که وقتی می‌خوام برم بیرون ۲ ساعت طول می‌کشه تا آماده شم 😐😐🙂))در حد کمی روژ گونه با تینت و سایه موهام رو باز و موج دار کنارم انداختم لباسام رو پوشیدم مبایلو داخل کیفم انداختم و رفتم پاین کفشام رو پوشیدم زنگ در خونه خورد باز کردم دیدم یوما بود آب دهنش را افتاده بود 

یویی سلام خوب شدم 

یوما سلام عالی شدی فقط نظرت چیه نریم بار 

یویی وااا چرا 

یوما چون ممکنه باکره بودنت رو توسط یکی از دست بدی شایدم توسط من از دست بدی 

یویی مسخره 

یوما جدی گفتم ،کلانظرت چیه خونه بمونیم و بریم سر تخت 

یویی مگه توی بار نمیشه 

یوما راست میگی می‌خوام بزارمش تو دهنت و یه آب خوشمزه بهت بدم 😈

یویی اییه اگه اینطوریه منم محکم گازش میگرم 

یوما می‌دونی آنقدر ارزش نداری که بکنمت 

یویی شما هم آنقدر ارزش نداری که بدن منو ببینید وارد سوراخم بشی 

یوما باشه بابا بیا بریم 

اوکی 

رفتیم رستوران داشتیم می‌رفتیم بار ....

 

ممنون که شرط رو انجام دادید و معضرت می‌خوام دیر گذاشتم به هر حال امتحانا شروع شد باید درسم بخونم ولی سعی میکنم بزارم 

شرط پارت بعد

۳ لایک 

۱ نظر

 

 

 

 

  • Iam tired but I m still laughing🥲🥲